تاریخ ارسال : ۰۵ شهریور ۱۳۹۲ ساعت : 8:13 ق.ظ ۷ نظر

برای دوست

غزلی تقدیم به روح شهید حمید رضا حسن زاده

دلم گرفته از این روزهای بارانی

ازاین هوای مه آلوده زمستانی

زسوز سینه من کس خبرنمیگیرد

کسی نپرسد از این ناله های پنهانی

دلم به دست تو بسپردم وهراسی نیست

چقدر خسته دلی و چقدر حیرانی ؟

خوشا به حال کبوتر که بال و پر دارد

پری زند برود زین جهان زندانی

به سرهوای پریدن به اوج را دارم

چوخسته گشته دلم زین هوای نفسانی

توچون به اوج رسیدی رسان سلام مرا

به تک تک شهدا وسید جمارانی

م – عباس زاده . ۵/۶/۱۳۹۲

مطالب مرتبط

  • ابوالفضل ابراهیمی ۱۳۹۲/۰۶/۰۶ - ۸:۳۸ ق٫ظ - پاسخ دادن

    خیلی با احساس بود.روحش شاد ویادش گرامی

    (0)(0)
  • جعفری ۱۳۹۲/۰۶/۰۷ - ۷:۱۹ ب٫ظ - پاسخ دادن

    من هم به نوبه خود از شهدا شرمنده ام و از اینکه مزاری در شان آنها تدارک ندیده اند عرق شرم می ریزم

    (0)(0)
  • حقیقت گو ۱۳۹۲/۰۶/۰۸ - ۵:۴۳ ب٫ظ - پاسخ دادن

    کاش ، با رفتن این عزیزان ما به خودمان می آمدیم .اخلاقمان ، رفتارمان ، دیدمان ، نظرمان، تلاشمان،کاش…

    (0)(0)
  • م.جعفری ۱۳۹۲/۰۶/۰۹ - ۱۰:۴۵ ق٫ظ - پاسخ دادن

    دید در معرض تهدید دل و دنیش را
    رفت با مرگ خود احیا کند آیینش را
    رفت و حتی کسی از جبهه نیاورد به شهر
    چفیه و قمقمه اش کوله و پوتینش را

    خوشا آنان که جانان می شناسند
    طریق عشق و ایمان می شناسند
    بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
    شهیدان را شهیدان می شناسند

    (0)(0)
  • sina ۱۳۹۲/۰۶/۱۰ - ۸:۴۵ ق٫ظ - پاسخ دادن

    برادر گرامی آقای عباس زاده
    شعر زیبایی سرودید!
    احساسات مقدس شما یه ساحت مقدس شهدا قابل تقدیر است.
    با تشکر از شما و مجموعه گرداندگان سایت سیریز
    موفق باشید

    (0)(0)
  • مریدسیریزی ۱۳۹۲/۰۶/۱۹ - ۳:۵۳ ق٫ظ - پاسخ دادن

    سلام اقای عباس زاده
    بسیار زیبا وبااحساس بود باامید موفقیت شما

    (0)(0)
  • دیدگاه شما

    برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.