تاریخ ارسال : ۰۳ بهمن ۱۳۹۱ ساعت : 2:47 ب.ظ ۳ نظر
Print Friendly, PDF & Email

انشاء تخیل

 

روزی معلمی با ذوق ، خواست قدرت تخیل دانش آموزانش را محک بزند .از شاگردانش خواست بایک موضوع تخیلی، انشا بنویسند بچه ها هرکدام موضوعی را انتخاب کرده بودند یکی از فضا نوشته بود،یکی از دریا هاو…از میان انشاءها موضوعی توجه معلم را به خود جلب کرد دلش سوخت از این دانش آموز از اینکه چه چیزهایی برایش تخیل و آرزو بوده است .بد ندیدم چند سطری از انشای اورا برایتان بیاورم.
به نام خدا و باسلام بر تمام خوبان عالم و شما معلم عزیز و همکلاسیهای خوبم .معلم عزیز از من خواسته بودی موضوعی تخیلی را انتخاب کنم انچه توانستم در ذهن خود بسازم وآرزو کنم که روزی به حقیقت بپیوندد اینگونه است .
ما در روستایی بسیار زیبا و خوش آب و هوا زندگی می کنیم .اسم این روستا سیریز است. روستایی با مردمانی همدل و همراه در تمام مشکلات دست به د ست هم می دهند و مشکلات همدیگر را رفع می کنند. هیچ وقت به قول عمویم زیرآب یکدیگر را نمی زنند. برای آبادانی روستا از هیچ کمکی دریغ نمی کنند .یادم می آید سال گذشته برای پیگیری گاز تمام مردم بمنظور درخواست از فرمانداری به شهرستان زرند رفتند خیابان فرمانداری پر بود از مردان وزنان سیریزیی که فقط از فرماندار انشعاب گاز تقاضا داشتند درست ۲ماه بعد تمام خانه های روستایمان گاز کشی شد .روستای ما یک بیمارستان مجهز دارد اگر چه ساختمانش بسیار قدیمی یا به قولی گلنگی است اما تمام امکانات را دارد یک پزشک که تمام وقت در روستا مستقر می باشد و داروخانه ای شبانه روزی ،آزمایشگاهی مجهز ،دنداپزشکی ،خدمات مامایی همه چیز مهیاست حتی روزهای جمعه ،یادم می آید . برادرم تعریف میکرد در گذشته برای رفتن به مدرسه باید پیاده در هوای بارانی در کوچه های گلی به مدرسه می رفتم دلم خیلی برایش سوخت اما حالا تمام کوچه پس کوچه های روستایمان آسفالت شده و با پیگیریهای دهدارهای محترم برای مدارس سرویس گذاشته اند . نمی دانم چرا بعضی از دوستانم از بوفه مدرسه آب معدنی می خرند .آب آشامیدنی روستایمان که خیلی گوارا تر و بامزه است . دیشب در برنامه تلوزیون دیدم بچه های یک روستا در تبریز نامه ای به رئیس جمهور نوشته و خواسته هایی از قبیل زمین ورزشی پارک و …را داشته بودند دلم برایشان خیلی سوخت اما در روستای ما در همان دور اول سفرهای ریاست جمهوری بودجه ورزشگاهی بزرگ را تصویب کردند که قبل از دور دوم سفر ایشان به کرمان به بهره برداری رسید ورزشگاهی بسیار زیبا با تمام امکانات. تعداد ۵ پارک در روستایمان وجود دارد که محیطی بسیار بانشاط برایمان به ارمغان آورده است. روستای ما بحمدالله چیزی کم ندارد تمام امکانات رفاهی مهیاست ، مسئولین حداقل ۲ ماهی یکبار به روستایمان می آیند مشکلات را بررسی می کنند و هر قولی که دادند به هفته نمی رسد که عملی می شود .کتابخانه ای مجهز داریم،ایستگاه راه آهن در نزدیک روستا قرار دارد و مسیرش آسفالت است با در خواست مردم وپیگیرهای بخشدار محترم یزدان آباد هر روز سرویس ایاب و ذهاب به زرند و بالعکس مهیاست ،سالن اجتماعات بزرگی برای برگزاری مراسمات مختلف وجود دارد .جاده ارتباطی زرند سیریز هم با پهنای زیاد و بدون چاله چوله می باشد. چند وقتی است که یک معدن سنگ آهن در روستایمان به بهره برداری رسیده .برادرم و تعداد زیادی از دوستانش در آنجا مشغول کار شدند من از مسئولین معدن تشکر میکنم چون برادرم برای کار می خواست پدر و مادرم را تنها بگذارد و به یزد برود اما با کار در معدن او دیگر مجبور نیست مارا تنها بگذارد و از حقوقش هم بسیار راضی می باشد برادرم میگوید معدن برای روستا بسیار فایده دارد و هرماه چند میلیون تومان به دهداریها میدهند و دهداریها نیز تمام پولها را خرج آبادانی روستا کرده اند .معلم گرامی همه اینها فقط بخاطر دهداران خوبی است که ما انتخاب کردیم بسیار پشتکار و پیگیر مسائل روستا می باشند .انشاالله در دوره بعد هم به آنها رای خواهیم داد .راستی یادم رفت بگویم…..

نوشته: محمدرضا.ع

مطالب مرتبط

  • سینا ۱۳۹۱/۱۱/۰۴ - ۶:۱۳ ق٫ظ - پاسخ دادن

    با سلام و احترام
    انشاء خوبی بود > لطفا فونت و سایز را به جهت خواندن راحت تر متن اصلاح کن.

    (1)(0)
  • hamad ۱۳۹۱/۱۱/۰۴ - ۸:۲۹ ب٫ظ - پاسخ دادن

    `پیش بینی من اینه احتمال اینکه سیریزمان روزی دارای آب و هوای معتدل شمالی بشه هست و لی تخیلات دیگه این دانش آموز محال است البته تا وقتی که خودمون …..

    (0)(1)
  • م.ج ۱۳۹۲/۰۳/۱۳ - ۸:۴۸ ب٫ظ - پاسخ دادن

    فقط میتونم بگم دمت گرم آفرین

    (1)(0)
  • دیدگاه شما